نقش حیاتی یادبود ومستندسازی در مقابله با انکار و فراموشی

کاظم احسان

«مبارزه انسان علیه قدرت، مبارزه خاطره علیه فراموشی است.»- میلان کوندرا در طول تاریخ نه چندان طولانی بشر، همواره جوامعی در گوشه وکنار دنیا با دوره‌ها و رویدادهای ویران‌گری از کشتار، خشونت، آزار وستم ساختار‌مند روبرو شده‌اند. پس از چنین جنایات وسیع وخونین، بازماندگان ونسل‌های…

نقش حیاتی یادبود ومستندسازی در مقابله با انکار و فراموشی

«مبارزه انسان علیه قدرت، مبارزه خاطره علیه فراموشی است.»- میلان کوندرا

در طول تاریخ نه چندان طولانی بشر، همواره جوامعی در گوشه وکنار دنیا با دوره‌ها و رویدادهای ویران‌گری از کشتار، خشونت، آزار وستم ساختار‌مند روبرو شده‌اند. پس از چنین جنایات وسیع وخونین، بازماندگان ونسل‌های بعدی با مسوولیت عظیم ودشوار پردازش ترومای جمعی مواجه می‌شوند؛ در حالی که همزمان سعی دارند تا از فراموشی، نادیده انگاری ویا کم‌رنگ شدن تجربیات وچشم‌دیدهای‌شان نیز جلوگیری کنند. اینجاست که یادبود ومستندسازی به عنوان ابزارهای حیاتی وقدرتمند ظاهر می‌شوند، که نه تنها به عنوان دریچه‌یی برای گذشته، بلکه به عنوان فرآیندهای پویا با پیامدهای عمیق ودوامدار برای التیام، عدالت وتحول اجتماعی عمل می‌کنند.

یادبود ومستندسازی چیست؟

یادبود (Memorialization) به تلاش‌ها وابتکارات هدفمند وسازمان یافته حفظ وگرامی‌داشت یاد قربانیان، رویدادها وتجربیات مرتبط با خشونت‌های جمعی، نسل کشی ونقض سیستماتیک حقوق بشر اشاره دارد. این ابتکارات شامل ایجاد ونگهداری بناهای فیزیکی، موزه‌ها، مکان‌های یادبود، مراسم یادبود، خلق آثار هنری وفرهنگی، برنامه‌های آموزشی وسایر ابتکارات طراحی شده برای اطمینان از تایید، احترام وانتقال تجربیات قربانیان وبازماندگان جنایات‌های بشری در آگاهی تاریخی جمعی است. از این منظر یادبود، فراتر از اقدامات ساده‌ وبرگزاری مراسم‌های معمول گرامی‌داشت است؛ یادبود نشان‌دهنده‌ی تلاش آگاهانه برای گنجاندن گذشته خونین، دردناک وتروماتیک در آگاهی عمومی وهویت جمعی یک گروه اجتماعی است.

مستندسازی (Documentation) به فرآیند ساختار‌مند جمع‌آوری، ثبت، حفظ، تنظیم و بایگانی شواهد واطلاعات مربوط به نقض جدی حقوق بشر و جنایات علیه بشریت اشاره دارد. این فرآیند شامل گردآوری فهرست زیر است:

1-خاطره، گفتگو ومصاحبه قربانیان، شاهدان وسایر کسانی که در در مورد فاجعه اطلاعات دارند.

2-شواهد فیزیکی مانند اشیای بازمانده از قربانیان و گزارش‌های نهادهای قانونی مانند طب عدلی، زندان وپولیس

3-اسناد رسمی، دستورها ونامه‌های اداری

4-عکس‌ها، فیلم‌ها، وفایل‌‌های صوتی

5-تاریخچه صحی وگزارش‌های کالبدشکافی

6-نقشه‌ها، نمودارها، ودیگر بازنمایی‌های تصویری از رویدادها

7-گزارش‌های خبری معاصر واظهارات عمومی،

این ابتکارات درکنارهم، کارکردهای متعددی دارند که بسیار فراتر از ایجاد آرشیوهای تاریخی است. از یک طرف به قربانیانی که رنج‌شان ممکن است انکار یا کم‌اهمیت جلوه داده شوند رسمیت می‌بخشد واز طرف دیگر، از این طریق فضاهایی برای سوگواری والتیام جمعی فراهم می‌کند. یادبود و مستندسازی می‌تواند پایه‌‌یی برای دادرسی‌های قانونی، اجرای عدالت و جبران خسارت باشد. شاید مهم‌تر از همه، یادبود ومستندسازی، رنج فردی وشخصی قربانیان خشونت‌های هدفمند ودسته جمعی را به خاطره‌ی عمومی تبدیل ‌کند وبه اعضای یک جامعه اجازه ‌دهد که با حقایق تلخ ودشوار گذشته‌ی خود روبرو شوند تا از وقوع فجایع مشابه واحتمالی در آینده جلوگیری کنند.

اهمیت این اقدامات زمانی برجسته می‌شود که بازیگران قدرتمند مانند دولت‌ها ویا گروه‌های هویتی غالب وتحت حمایت دولت ، نیت وانگیزه جدی برای تحریف یا پاک کردن رویدادهای تاریخی به نفع یک روایت رسمی را دارند. هنگامی که دولت‌ها یا گروه‌های غالب علیه جوامع محذوف وبه حاشیه رانده شده خشونت اعمال می‌کنند، اغلب از شگردهای پیچیده‌ای برای طفره رفتن وپنهان کردن مسئولیت خود استفاده می‌کنند مانند دستکاری روایت‌ها، از بین بردن شواهد، ارعاب شاهدان، یا به سادگی ایجاد موانع وخلق انتظار دورغین وطولانی برای فراموش شدن، کم اهمیت شدن وکم‌رنگ شدن خاطرات در گذر زمان. در چنین شرایطی، یادبود ومستندسازی به روش‌های برای مقاومت تبدیل می‌شوند، با تأکید بر اینکه آنچه اتفاق افتاده واقعی بوده، اهمیت دارد ونیازمند به رسمیت شناسی، تایید وجبران است.

نمونه‌های تاریخی یادبود و مستندسازی مؤثر

هولوکاست شاید جدی‌ترین وجامع‌ترین نمونه‌ی تلاش‌ برای یادبود و مستندسازی در تاریخ معاصر باشد. حتی پیش از پایان جنگ جهانی دوم، زندانیان یهودی در اردوگاه‌های مرگ، ضرورت واهمیت مستندسازی جنایات نازی را تشخیص دادند وآرشیوهای مخفی مانند اونگ شبات در گیتوهای وارسا را ایجاد کردند. اونگ شبث (Oneg Shabbat) به معنای «لذت شبات» به رهبری امانوئل رینگل‌بلوم، تاریخ‌دان یهودی–لهستانی  گرد آوری وحفظ شد. گروهی که مسوول ایجاد این آرشیوهای مخفی بودند شامل تاریخ‌دانان، نویسندگان، روحانیون ومددکاران اجتماعی بودند. آنان اقدام به ثبت روزمره رویدادها در گیتوها می‌کردند. اعضای گروه، مدارک، گفته‌ها واشیای بازمانده قربانیان را گردآوری می‌کردند. اسناد ومدارک گردآوری شده شامل دست‌نوشته‌ها، خاطرات، نقاشی‌ها، پوسترهای دیواری، ودیگر اشیای مربوط به  قربانیان گرفتار در گیتوها بود.

نقش حیاتی یادبود ومستندسازی در مقابله با انکار و فراموشی

سالها بعد وبراساس همان اسناد ومدارک، سازمان‌هایی مانند ید وشم (Yad Vashem)  در اورشلیم وموزیم یادبود هولوکاست ایالات متحده برای یادبود وگرد‌آوری شهادت‌ها، اشیاء واسناد هلوکاست تاسیس شد. پس از هشتاد سال، این سازمان‌ها فراتر از آرشیوهای ثابت، به نهادهای بزرگ وتاثیرگذاری تبدیل شده اند که از طریق آموزش وآگاهی دهی، رویدادهای تاریخی را به مسائل معاصر حقوق بشری پیوند می‌دهند.

شواهد گردآوری شده از طریق این ابتکارات و تلاش‌ها، در دادگاه نورنبرگ ودادرسی‌های بعدی علیه مجرمان نازی نقش مهمی داشتند وارزش‌های حقوقی واثباتی مستندسازی نظام‌مند را نشان داد. علاوه بر این، یادبود هولوکاست نه تنها برای نخستین بار گفتمان جهانی درباره‌ «نسل‌کشی»، پیشگیری از نسل‌کشی و زمینه شکل گیری اعلامیه جهانی حقوق بشر را شکل داد، بلکه چارچوبی اخلاقی نیز ایجاد کرد که تا امروز بر قوانین بین‌المللی، قوانین جنگ (قوانین بشر دوستانه بین المللی) وروابط دیپلماتیک تأثیر می‌گذارد.

در آفریقای جنوبی، کمیسیون حقیقت وآشتی (TRC) پس از دوران آپارتاید، نشان داد که چگونه مستندسازی می‌تواند پایه‌ای برای آشتی ملی باشد. این کمیسیون یک پلتفورمی را ایجاد کرد که هم قربانیان بتوانند تجربه‌های خود را بیان کنند وهم جانیان اعتراف کنند ومسوولیت جنایت‌های خود را بپذیرند . کمیسیون حقیقت وآشتی روایت تاریخی مشترک ایجاد کرد که نه خشونت آپارتاید را انکار می‌کرد و نه امکان آینده‌ای متحد در افریقای جنوبی را رد می‌کرد. این نوع رویکرد به جنایت وفاجعه، رنج فردی وشخصی قربانیان را به خاطره‌ی جمعی تبدیل کرد وبه مردم آفریقای جنوبی اجازه داد حقایق دشوار دوران آپارتاید را بپذیرند وهم‌زمان به سمت التیام وآشتی ملی گام بردارند.

موزیم نسل‌کشی تیول اسلنگ (Tuol Sleng Genocide Museum) در کامبوج نمونه‌ی برجسته‌ دیگر از تلاش‌ها برای یادبود ومستندسازی است. این موزیم در ساختمان یک زندان سابق احداث شده است که در آن هزاران نفر در دوران حکومت رژیم خمرهای سرخ شکنجه وکشته شدند. بنیانگذاران این ابتکار مهم  میخواستند در این موزیم شواهد جنایات  (عکس‌ها، ابزار شکنجه، اعترافات نوشته شده) را حفظ ‌کنند که در غیر آن ممکن بود نابود شوند. این مستندسازی در طول محاکمات رهبران خمر سرخ، دهه‌ها پس از جنایات‌شان، حیاتی ثابت شد ونشان داد که چگونه این تلاش‌ها می‌تواند امکان اجرای عدالت را حتی زمانی که پاسخگویی فوری غیرممکن به نظر می‌رسد، حفظ کند.

این نمونه‌ها نشان می‌دهند که یادبود و مستندسازی هدفمند، سازمان یافته ومؤثر، فرآیندهایی ایستا یا منفعل نیستند، بلکه رویکرد پویا وقدرتمندی هستند که با گذشت زمان تکامل می‌یابند تا کارکردها واهداف متعددی را برآورده کنند؛ از تثبیت حقایق و وقایع تاریخی تا تسهیل عدالت، از ایجاد فضاهایی برای سوگواری تا جلوگیری از تکرار خشونت.

نقش حیاتی یادبود ومستندسازی در مقابله با انکار و فراموشی

اهمیت حقوقی یادبود ومستندسازی

از منظر حقوقی، مستندسازی پایه واساس فرآیندهای پاسخگویی است. دادگاه‌های کیفری، کمیسیون‌های حقیقت‌یاب وبرنامه‌های جبران خسارت همه‌گی به شواهدی متکی هستند که مشخص می‌کند چه اتفاقی افتاده، چه کسی مسئول بوده وچه کسی آسیب دیده است. ابتکارات مستندسازی که دقت روش‌شناختی را در اولویت قرار می‌دهند (حفظ زنجیره‌ی نگهداری، تأیید شواهد وحفظ شواهد فیزیکی) بستری ایجاد می‌کنند که می‌توانند حتی دهه‌ها پس از وقوع جنایات در برابر دادگاه‌ها وبررسی‌های حقوقی مهم ومعتبر تلقی شوند.

اهمیت مستندسازی به ویژه در دادگاه بین‌المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق (ICTY) ودادگاه بین‌المللی کیفری برای رواندا (ICTR) آشکار شد، جایی که بازرسان با چالش‌های عظیمی برای بازسازی رویدادها از شواهد پراکنده روبرو بودند. این تجربیات بر تأسیس دادگاه جزایی بین‌المللی تأثیر گذاشت واستانداردهای در حال تکامل برای مستندسازی جرایم بین‌المللی را تحت تأثیر قرار داد. اسناد گردآوری شده در این دو دادگاه همچنین نشان داد که وقتی اسناد، مدارک وشواهد به درستی جمع‌آوری وحفظ شوند، مدارک، روایت وداستان قربانیان، شواهد قدرتمندی را ایجاد می‌کند که می‌توانند منجر به پیگردها ومحاکمات موفق شوند.

فراتر از رسیدگی‌های رسمی در دادگاهها، مستندسازی به خلق روایت درست از تاریخ مینجامد که می‌تواند به سایر  مکانیسم‌های اجرای عدالت، مانند اتخاد آگاهانه سیاست‌ها واجرای برنامه‌های جبران خسارت از مجرای قانونی واداری، اصلاحات نهادی وفرآیندهای بررسی کمک کند. هنگامی که دولت‌ها، کشتار وخشونت‌های مستند شده را تایید و برای رسیدگی به آنها اقدام می‌کنند، در واقع به رنج قربانیان رسمیت می‌بخشد وشرایط برای بازیابی حقوق شهروندی وکرامت انسانی قربانیان واعتماد دوباره به نهادها را فراهم می‌کنند.

کارکرد اساسی دیگر یابود، نهادینه سازی و همگانی سازی روندهای قانونی و فیصله‌های قضایی است. اگر خاطره جمعی از یادآوری فجایع تهی وعاجز باشد، پیگرد قضایی عاملان فجایع به تنهایی منجر به التیام روانی قربانیان نخواهد شد.

اهمیت روانشناختی وفلسفی یادبود و مستندسازی

تأثیر روانشناختی یادبود فراتر از التیام فردی، به فرآیندهای جمعی بهبود تروما  وبازگشت اعتماد× تسری می‌یابد. هنگامی که جوامع جنایات وکشتارجمعی را انکار می‌کنند و یا کم‌اهمیت جلوه می‌دهند، در واقع آنها آنچه روانشناسان «توطئه‌ی سکوت» (Conspiracy of Silence) می‌نامند را بر قربانیان تحمیل می‌کنند که این به نوبه‌ی خود رنج قربانیان را تشدید ودوامدار می کند. این روند بازماندگان را به لحاظ روانی مجبور می‌کند تجربیات خود را زیر سوال ببرند وبه تنهایی با خاطرات دردناک وتروماتیک زندگی کنند، که اغلب منجر به انتقال بین نسلی تروما می‌شود.

یادبود واعتبار بخشیدن به تجربیات بازماندگان قربانیان ورنج‌های ناشی از آن با ایجاد فضاهایی امن که در آن قربانیان بتوانند تجربیات دردناک وتروماتیک خود را به اشتراک بگذارند، می‌تواند روند انتقال بین نسلی تروماها را کندتر کند. مکان‌های یادبود،  مراسم‌های بزرگداشت ومستندسازی به بازماندگان اجازه می‌دهد رنج فردی وشخصی را به خاطره‌ی عمومی تبدیل کنند ورنج و سنگینی بار روانی به دوش کشیدن تنهایی گذشته خونین و تاریخ سرکوب شده را  به شکل قابل توجهی کاهش دهد.

برای بسیاری از بازماندگان جنایت و کشتارهای جمعی و هدفمند، مشارکت در برنامه‌های مستندسازی از طریق به اشتراک گذاشتن شواهد، به معنای خروج از شی‌واره‌گی است. روند عبور از وضعیت دردناک حذف شدن،‌ شی‌واره‌گی وتحمل خشونت‌های فزیکی با مشارکت در روایت آن تجربه‌های دردناک وتصمیم در باره چگونگی روایت وحفظ آن تسهیل می‌شود. البته این فرآیند به هیچ وجه ساده نیست. به معنای بازگشت به خاطرات دردناک وبازنمایی تجربه‌های بسیار آزاردهنده برای ارایه به دیگران است. با این حال، بسیاری از بازماندگان مشارکت خود در پروژه‌های مستندسازی را توانمندکننده و التیام بخش توصیف می‌کنند، به ویژه زمانی که آنها بر نحوه‌ی استفاده از مشاهدات خود نفوذ و تاثیر داشته باشند.

فضاهای یادبود همچنین کارکردهای روانشناختی گسترده‌تری برای سطح وسیع‌تری از جامعه را‌ دارند وباعث خلق ابتکارات مانند آنچه کارشناسان این‌حوزه «مکان‌های وجدان جمعی» (Sites of Conscience)  نامیده اند  می‌شود. جایی که شهروندان وبازدید کنندگان می‌توانند با تاریخ‌ وگذشته‌ی دشوار به صورت تجسمی وبصری (Visual) تعامل داشته باشند. برخلاف طبیعت روایت‌های رسمی که حالت مونولوگ وانتزاعی دارند،  مکان‌های یادبود اگر خوب ودرست طراحی شده باشند می‌توانند بازدیدکنندگان را عمیقا از نظر عاطفی و فکری درگیر کنند وباعث ایجاد هم‌دلی وجاگزینی ارزش‌های انسانی واخلاقی به جای خشونت ودیگر ستیزی شوند.

 از منظر فلسفی نیز یادبود پرسش‌های مهمی را درباره‌ حقیقت تاریخی، بازنمایی (Representation) ومسئولیت‌های اخلاقی مطرح می‌کند. چگونه می توانیم فجایع جمعی را به دور از احساساتی‌گری‌های آسیب‌زا وفروکاستن قربانیان به قربانی بوده‌گی بازنمایی کنیم؟ چگونه می‌توانیم منحصربه‌فرد بودن جنایت‌ها وخشونت های تاریخی خاص را در حالی که ارتباطی با الگوهای گسترده‌تر بی‌عدالتی ایجاد می‌کنیم، تثبیت و تایید کنیم؟ چگونه بین الزام به یادآوری و حقوق بازماندگان برای حفظ حریم خصوصی، حیثیت وکرامت انسانی تعادل ایجاد کنیم؟

فیلسوف اسرائیلی آویشای مارگالیت می‌گوید: «خاطره‌ی مشترک» (Common Memory) متعلق به کسانی است که رویدادها را بی‌واسطه تجربه کرده‌اند و«خاطره‌ی به اشتراک گذاشته شده» (Shared Memory) متعلق به کسانی که بی‌واسطه در معرض فاجعه و جنایت نبوده اند واز رهگذر دریافت خاطرات نسل اول، با پیامدهای آن جنایات درگیر هستند. همانطور که شاهدان مستقیم فجایع تاریخی در می‌گذرند، بناها و نهادهای یادبود نیز خاطرات مشترک به خاطراتی به اشتراک گذاشته شده گذار می‌کنند و سؤالاتی جدی درباره‌ی اصالت، صلاحیت و اخلاق بازنمایی را مطرح می‌کند.

این گذار به ویژه زمانی پیچیده‌تر می‌شود که یادبودها شامل روایت‌های تاریخی مورد اختلاف یا منازعات جاری باشد. جوامع و گروه‌های قومی و مذهبی مختلف ممکن است درک‌ و تفسیر کاملاً متفاوتی از رویدادهای یکسان داشته باشند، و تلاش‌های زودهنگام برای ایجاد روایت‌های یکپارچه می‌تواند پیچیدگی‌های مهم و حتی سازنده را سرکوب کند و یا به اختلاف و منازعات بیشتری بینجامد وعدم توازن قدرت را تقویت کند. در چنین شرایطی، تلاش‌ها برای مستندسازی که دقت روش‌شناختی وشفافیت را در اولویت کار خود قرار می‌دهند، می‌توانند پایه‌های واقعی و‌مستحکم برای گفتگو ایجاد کنند، حتی اگر تفسیرها همچنان مورد اختلاف باشند.

پل ریکور فیلسوف و ادیب برجسته فرانسوی معتقد است که جوامع هم «وظیفه‌ به یاد آوردن» و هم «وظیفه‌ عدالت» دارند. او استدلال می‌کند که این دو به طور ذاتی به هم مرتبط هستند. خاطره بدون عدالت خطر تبدیل شدن به نمایش مناسکی را دارد، در حالی که عدالت بدون خاطره ممکن است در مدیریت شرایط اجتماعی گسترده‌تر و پیچیده تری که بی عدالتی وخشونت‌ها را ممکن ساخته، شکست بخورد. یادبود مؤثر وهدفمند، این رابطه را با ایجاد فضاهایی برای یادآوری وخاطره ممکن می کند واز این طریق تعهد جمعی برای جلوگیری از تکرار این فجایع را فرا میخواند.

ابعاد سیاسی یادبود ومستندسازی

 یادبود ذاتاً سیاسی است. صلاحیت تصمیم گیری درباره‌ اینکه جامعه ویا گروه اجتماعی خاصی چه چیزی را به یاد می‌آورند، چگونه به یاد می‌آورند وچه کسی روایت‌های مربوط به گذشته را کنترل ومدیریت می‌کند، روابط قدرت را منعکس وبازتولید می‌کند. گروه‌های مسلط اغلب توانایی تحمیل روایت‌های «رسمی» را دارند. روایت‌های که نه تنها مسئولیت آن‌ها را در قبال فجایع وخشونت‌های گسترده به حداقل می‌رساند بلکه نابرابری‌ها وبی عدالتی جاری را نیز توجیه می‌کند.

در چنین وضعیتی، یادبود ومستندسازی، کنش سیاسی محسوب می‌شوند که روایت‌های مسلط را به چالش می‌کشند وروایت‌ها وتفسیرهای بدیل از تاریخ را مطرح می‌کنند. هنگامی که بازماندگان خشونت وفجایع جمعی، تجربیات خود را مستند می‌کنند وفضاهای برای یادبود ایجاد می‌کنند، در واقع تلاش می‌کنند که الگوی ساختارهای ستم وجبر در بلند مدت به رسمیت شناخته شود. زیرا نسل کشی وستم‌های ساختارمند تنها در یک بستر غیرانسانی وفاقد ارزشهای اخلاقی امکان تحقق میابد. بنابراین مستند سازی می‌تواند زمینه تغییر اساسی ساختارهای سیاسی را فراهم کند.

در شرایط گذار جوامع روایت‌های خود از حقایق و‌دوره تاریخی خاص را دوباره بر سر میز مذاکره می‌آورند. بحث‌ها درباره‌ی یادبود (اینکه کدام رویدادها شایسته بزرگ‌داشت هستند، یادبودها باید کجا قرار گیرند، چه کسی باید آن‌ها را طراحی ومدیریت کند) اغلب به صحنه‌های برای رقابت‌های عمیق‌تر بر سر هویت ملی، شهروندی و قدرت تبدیل می‌شوند. اگرچه این بحث‌ها می‌توانند به شدت جنجال‌برانگیز وتنش‌آفرین باشند، اما همچنان فرصت‌های مهمی برای بحث درباره‌ حافظه‌ جمعی و ارزش‌های مشترک هستند.

نقش حیاتی یادبود ومستندسازی در مقابله با انکار و فراموشی

یادبود ومستند سازی به عنوان مسیری به سوی عدالت

برای قربانیان جنایات و کشتار جمعی وهدفمند، یادبود ومستندسازی به عنوان مسیرهای حیاتی به سوی عدالت فراگیر عمل می‌کنند. فراتر از دادرسی قانونی ورسمی، عدالت شامل به رسمیت شناختن آسیب‌ها ورنج‌ها، اعاده حیثت ویا بازگرداندن کرامت به قربانیان وبازماندگان آنها، جبران خسارت مادی وتضمین‌های برای عدم تکرار این فجایع است. مستندسازی می‌تواند از طریق ایجاد مبانی واقعی، مستند و مستحکم برای ادعاها، حفظ شواهد برای آینده وایجاد بستری که منجر به اتخاذ سیاست‌ها واقداماتی با هدف جلوگیری از جنایت‌های مشابه شود، کمک کند.

رابطه بین یادبود وعدالت فراتر از پاسخگویی فوری به شرایط سیاسی وساختاری است که این جنایات را ممکن ساخته است. مستندسازی ویادبود در کنار این‌که به طور صریح جنایت‌ها وخشونت تاریخی را به اشکال مستمر تبعیض یا محرومیت پیوند می‌دهد، می‌توانند تلاش‌های گسترده‌تر برای عدالت تحولی (Transformative Justice) را بسیج کنند. به عنوان مثال، پروژه‌های مستندسازی نشان می‌دهند که چگونه جنایت‌های که در گذشته اتفاق افتاده اند منجر به نابرابری‌های پایدار اقتصادی شده اند.

برای قربانیان وبازماندگان آنان، عدالت هم چنان شامل حصول اطمینان از این امر است که تجربیات آن‌ها به نسل‌های آینده انتقال پیدا می‌کند وبه آنان هشدارهای لازم را می‌دهد. برنامه‌های آموزشی مرتبط با مکان‌های یادبود ومراکز مستندسازی از یک سو دانش تاریخی را منتقل می‌کنند واز سوی دیگر برخورد انتقادی با بی‌عدالتی‌های جاری را نیز تقویت می‌کنند. نسل جدید درباره‌ی فجایع و جنایات گذشته نه به عنوان وقایع ورویداد تاریخی بی‌ربط وانتزاعی بلکه به عنوان رویدادهایی تاثیرگذار ودارای ارتباط دوامدار به سرنوشت وآینده جوامع خود می‌آموزند. چنین رویکردی باعث رشد ظرفیت‌ تأمل اخلاقی ومشارکت مدنی در جامعه وایجاد وتقویت نهادهای مدنی وموکراتیک می‌شود.

شاید از همه مهم‌تر، یادبود با تأکید بر کرامت انسانی قربانیانی که در جریان خشونت وسرکوب‌های هدفمند در معرض انسانیت زدایی قرار گرفته اند به گسترش عدالت کمک می‌کند. هنگامی که یک جامعه فضاهایی ایجاد می‌کنند که انسانیت قربانیان را گرامی می‌دارند (نه فقط مستندسازی نحوه‌ مرگ آن‌ها بلکه بزرگ‌داشت چگونگی زندگی آنها، چیزهای را که برای شان ارزش دارد و چیزهای را که از دست دادند) منطق فاجعه را که زندگی‌ افراد وگروه‌های خاصی را بی‌اهمیت جلوه می‌د‌هد، به چالش می‌کشند.

نتیجه‌گیری

یادبود ومستندسازی، گذشته‌های خونین، دردناک و تروماتیک و آینده‌های ممکن و پیش روی جوامع را به همدیگر پیوند می‌زند واز این طریق به این جوامع اجازه می‌دهد تا حقایق وواقعیت دشوار گذشته را بدون اینکه در چرخه‌های سرزنش وانکار گرفتار شوند بپذیرند. این اقدامات فضاهایی را ایجاد می‌کنند که در آن التیام می‌تواند بدون نیاز به فراموشی ممکن شود ومی‌تواند پایه‌هایی برای عدالت ایجاد می‌کنند. هرچند که دست‌یابی کامل به عدالت هم چنان دور از دسترس است.

برای گروه‌های محذوف، به حاشیه رانده شده وقربانی دوامدار خشونت وجنایات جمعی، یادبود ومستندسازی، زمینه‌های به رسمیت شناختن را فراهم می‌کند؛ اذعان به اینکه آنچه اتفاق افتاده واقعی و‌اشتباه بوده و نیازمند پاسخ مناسب است. این به رسمیت شناختن صرفاً نمادین نخواهد بود بلکه پیامدهای مثبت و ملموس روانشناختی، پاسخگویی قانونی، دگرگونی‌های سیاسی وجمعی همراه خواهد بود.

همانگونه که شاهد خشونت‌ها وجنایات جمعی در سطح جهان هستیم، یادبود ومستندسازی به ابزارهای لازم برای حفظ وترویج قوانین وارزش‌های حقوق بشری برای جلوگیری از تکرار خشونت وجنایات جمعی تبدیل می‌شوند. این روش‌ها با حفظ شواهد، اسناد و مدارک، اعتبار بخشیدن به تجربیات قربانیان ودیگر طرف‌های منازعه، تقویت گفتگو در میان اختلاف‌ها و‌تفاوت‌ها و‌پیوند دادن وقایع واتفاقات تاریخی به چالش‌های فعلی و‌آینده، ظرفیت‌ انتقادی جوامع را برای روبرو شدن با حقایق دشوار وبی‌رحم گذشته وساختن آینده‌های عادلانه‌تر تقویت می‌کنند.

هانا آرنت در کتاب آیشمن در اورشلیم استدلال می‌کند که وقت جوامع نگاه واندیشه انتقادی را از دست میدهند، بدون مقاومت در دام پروپاگندا وتبلیغات دولت‌ها گرفتار می‌شوند. شر به امر عادی، روزمره وپیش‌پا افتاده تبدیل می‌شود. آرنت از این وضعیت به عنوان «ابتذال شر» یاد می‌کند. او می گوید روزمرگی وابتذال شر به افراد عادی، که حتی بدخواه و متعصب هم نیستند، اجازه می‌دهد درجنایت سهمگین سهم بگیرند بدون اینکه دچار عذاب ورنج شوند. شاید عمیق‌ترین کارکرد یادبود ومستندسازی مقابله با ابتذال وپیش‌پا افتادگی شر یا جنایت باشد. به عبارت دیگر بازگرداندن پیچیدگی، انسانیت واهمیت اخلاقی به جنایات ورویدادهای خونینی که در غیر آن، عاملان این جنایات، آن‌ها را به آمار یا روندهای اداری تقلیل می‌دهند. با تأکید بر این که بی عدالتی گسترده و جنایات واتفاقات عظیم تاریخی بر امروز وآینده‌‌ای ما تاثیر می‌گذارند ونیازمند توجه وپاسخ ما هستند، یادبود و مستند سازی ارزش‌های بنیادین کرامت انسانی ومسئولیت اخلاقی را که پایه واساس جوامع عادلانه را تشکیل میدهند، احیا میکند.

3 نظر
  • محمدحسین حکیمی

    قبلا یاد بود و مستند سازی را بیشتر بخاطر تامین عدالت و جلوگیری از تکرار فاجعه ضرور و با اهمیت می‌پنداشتم اما با خواندن این مقاله، به تاثیرات شگرف یاد بود و مستند سازی واقف شدم. از آقای احسان می‌خواهم که راجع به شیوه‌ها، ابراز و انواع مستند سازی نیز بنویسند.

  • This information is very helpful.

  • درود به کاظم احسان. مقاله مفید و ارزشمند بود.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

مطالب مشابه

نمایش همه